اهل تشیع و اهل سنت

شناخت امامان معصوم علیهم السلام و تشیع

اهل تشیع و اهل سنت

شناخت امامان معصوم علیهم السلام و تشیع

مناظره قسمت پانزدهم

بسم الله الرحمن الرحیم


ادامه از قبل...


عمر عبدالوافی [وهابی]:

باید بررسی کنیم که سخن شما اشکال وارده ما را برطرف می کند یا نه، لکن اشکال دیگری که هست این است که اعتقاد به شفاعت موجب جرأت به گناه می شود و اثر تربیتی منفی دارد. یعنی هر کسی به خاطر اینکه شفاعتی در کار است، مشکل گناه را حل شده تلقی می کند.


علی عبدالله [شیعه اثنی عشری]:

آقایان محترم! یک چیز را نباید از نظر دور داشت. این طور نیست که پیامبر صل الله علیه و آله از دم هر که را از امت اوست شفاعت کند. پس برای انسان جای نگرانی باقی است و کسی که نمی داند آیا شفاعت پیامبر به او می رسد یا خیر، نمی تواند با خیال راحت گناه کند.

وانگهی شفاعت مال صحنه قیامت است و نسبت به عذاب های برزخی وعده شفاعت داده نشده است و بسیاری در عذاب برزخی گرفتار می شوند و پاک می گردند امام صادق علیه السلام فرمود: شفاعت مال قیامت است، برای برزخ خود فکری بکنید. (تفسیر نورالثقلین، ج3، ص533)

بنابراین، نظر به اینکه در برزخ شفاعتی در کار نیست و زمان ماندگاری در برزخ نامعلوم است که چند هزار سال باشد، این یک امر رعب آور است و در قیامت نیز گرچه شفاعت وجود دارد ولی مجرم یقین ندارد که آیا او شرایط شفاعت شدن را دارد یا نه؟ پس به سود و مصلحت اوست که ترک گناه کند. زیرا در آنجا دسترسی به شفیعان کار آسانی نیست. بنابراین مسئله جرأت به گناه منتفی است.


کاتب عثمان [حنفی]:

جناب علی عبدالله راست می گویند. این گونه اعتقاد به شفاعت کسی را جری نمی کند. به علاوه شما این اشکال را در باب توبه نیز باید مطرح کنید چرا که وعده پذیرش توبه جرأت به گناه را افزایش می دهد، چرا در آنجا این اشکال را مطرح نمی کنید؟


ادامه دارد...

حق با کیست؟ ص24-23

مهدی این امت

بسم الله الرحمن الرحیم


حضرت محمد صل الله علیه و آله:

... ای فاطمه به آن خدائی که مرا مبعوث فرموده مهدی این امت از ما است که وقتی دنیا هرج و مرج می شود و فتنه ها پشت سرهم بر می خیزند و راه های چاره قطع می گردد مردم یکدیگر را غارت می کنند، بزرگتران به کوچکتران رحم نمی کنند و کوچکتران، بزرگتران را پاس حرمت نمی دارند، در این هنگام است که خدای عزوجل از نسل فرزند تو کسی را بر می انگیزد که قلعه های ضلالت را بگشاید و دلهای بسته را باز کند و در آخر الزمان آن طور قیام به دین کند که من در اول زمان، قیام به آن نمودم و دنیا ر پر از عدالت کند، بعد از آن که پر از جور شده باشد. 


طرائف ، ص76، به نقل از ابن مغازلی، المناقب، ص101

مناظره قسمت چهاردهم

بسم الله الرحمن الرحیم


ادامه از قبل...


دکتر عبدالصمد [شافعی]:

آیا این دو گونه اذن را از آیات الهی آدرس می دهید؟ زیرا اگر برای گفته های خود سند قرآنی ارائه دهید ما ناچار از پذیرش آن هستیم و در غیر این صورت ممکن است در حد احتمال بپذیریم و یا مردود بدانیم.


علی عبدالله [شیعه اثنی عشری]:

در آیه آیة الکرسی می فرماید: « مَن ذَا الذی یَشفَعُ عندَهُ الا بِاذنِهِ: چه کسی می تواند شفاعت کند مگر به اشاره او - یعلم ما بین ایدهم و ما خلفهم :  او وضع و اوضاع گذشته و آینده شفاعت شونده و شفاعت کننده را می داند - بقره/255-». « یومئذ لا تنفع الشفاعة الا من الذن له الرحمن - طه/109 - در آن روز شفاعت فایده ای ندارد مگر کسی که خدای رحمن به او اذن دهد».

ما در دعای بعد از زیارت امام رضا علیه السلام می گوییم: خدایا او را شفیع ما قرار ده و اذن شفاعت مرحمت کن و اذن خود را به امامان من ابلاغ فرما. (بحار،ج99،ص57)

این اذن ها برای شفاعت کننده بود اما اذنی که برای شفاعت شونده است. در آیه 28 سوره انبیاء است. آنجا که می فرماید: یعلمُ ما بَینَ ایدیهم و ما خلفَهُم و لا یَشفَعونَ الا لمنِ ارتَضی: خدا گذشته و آینده آنها را می داند و شفیعان جز برای کسی که خداوند رضایت دهد شفاعت نمی کنند.

در سوره نباء به هر دو «اذن» اشاره شده است، می گوید: روز قیامت نفَس ها در سینه ها حبس می شود و احدی حتی ملائکه حق تکلم نمی یابند « الا من اذنَ لهُ الرحمنُ و قال صواباً : مگر کسی که خداوند به او اذن سخن دهد و او همان صواب و مصوب را خواهد گفت - نبأ/40-». بنابراین شفاعت یک امر تصویب شده از جانب خداست، برای چه کسی و درباره چه کسی «من اذن» شفیع است و «قال صوابا» متن شفاعت است.

ولی در شفاعت بشری امر شفاعت، از شفیع به مافوق حرکت می کند و به او اطلاع رسانی می کند و البته این در شأن خدا نیست.

حالا جناب محمدبن عبدالوهاب خیال کرده است، شفاعت الهی از نوع شفاعت های بشری است و دخالت در کار خداست و لذا آن را مردود و ضد توحید اعلام نموده است.  ظاهراً او به مفهوم آیة الکرسی اشرافی نداشته است.

ادامه دارد...


حق با کیست؟ ج2، ص 23-22

قلم

بسم الله الرحمن الرحیم


ابوحمزه گفت: شنیدم امام صادق علیه السلام فرمود:

قلم ازشیعه (شیعه واقعی) برداشته شده، برای اینکه خداوند آنها را با عصمت و ولایتش [از گناه و معصیت] نگه می دارد.

فضائل الشیعة، ص 43 ، حدیث 14

مناظره قسمت سیزدهم

بسم الله الرحمن الرحیم


ادامه از قبل...


دکتر عبدالصمد [شافعی]:

جالب است، گویا شما در سیستم شفاعت الهی به دو نوع اذن خدا معتقدید. مگر نگفتید شفاعت به اذن خدا، مورد تأیید قرآن است، پس حالا اگر خداوند به کسی اذن شفاعت داد، شفاعت مجاز واقع شده است، حالا اذن دوم دیگر چیست؟


سلف امیه [وهابی]:

علی عبدالله دوست دارد همه چیز را پیچیده کند. دو تا اذن دیگر از کجای قرآن آورده اید.


علی عبدالله [شیعه اثنی عشری]:

از اینکه می بینم سخنانم هدر نمی رود خوشحال می شوم. ببینید:

در سیستم شفاعت خدا، مالک و صاحب اختیار شفاعت خداست و برای اجرای شفاعت، شفاعت کننده باید اذن در شفاعت کردن داشته باشد اما این کافی نیست زیرا این شخص هر کسی را نمی تواند به میل خود شفاعت کند بلکه شفاعت شونده هم باید مورد اذن و رضای خداوند باشد و با اجازه خدا مورد شفاعت واقع شود. پس یک اذن برای شفیع است و یک اذن هم برای شفاعت شونده.

ادامه دارد...

منبع: حق با کیست؟، ج2 ، ص 21

اهل تحیت و سلام خدا

بسم الله الرحمن الرحیم


ابوحمزه گفت: از امام صادق علیه السلام شنیدم که [خطاب به شیعیانش] (شیعیان واقعی و پرهیزکار) فرمود:

شما اهل تحیت و سلام خدایید. شما به سبب رحمت خداوندی، برگزیده خدایید. شما اهل توفیق خدا و اهل عصمتید [یعنی خداست که به شما توفیق انجام اعمال خیر را می دهد و از آلودگی ها نگه می دارد] شما در اثر اطاعت از خداوند، اهل دعوت خدایید. نه حسابی بر شماست و نه ترس و اندوهی.


فضائل الشیعة ، حدیث 13، ص 43-41

مناظره قسمت دوازدهم

بسم الله الرحمن الرحیم


ادامه از قسمت قبل...


بی شریح [وهابی]:

این ها چه حرف هایی است که می گویید؟ حرف هایتان اگر هم درست باشد به بحث ما ربطی ندارد. بحث ما درباره شفاعت مغفرت بود، یعنی کسی که در قیامت مستحق عذاب است، عذاب نشود و این گونه شفاعت علاوه بر اینکه شرک است اشکالات دیگری هم دارد. یکی این که لازم می آید خدا از امور بندگان خود ناآگاه باشد و بشری خدا را مطلع سازد و از طرفی لازم می اید، آن بشر که شفاعت کننده است مهربان تر از خدا  نسبت به عبد باشد. این را چه می گویید؟


سلف امیه [وهابی]:

شیخ ما درست می فرماید. برای این که جناب محمدبن عبدالوهاب در این مورد گفته است، لازمه شفاعت این است که رحمت شفیع بیشتر باشد، در حالی که خداوند ارحم الراحمین است، یعنی او در داشتن رحمت از همه جلوتر است و این طرز تلقی از شفاعت، رحمت واسعه الهی را خدشه دار میکند.


عمر عبدالوافی [وهابی]:

مرحبا بر دوست من، فکر نمی کنم این اشکال پاسخی داشته باشد. علی عبدالله نباید خیال کند که با استخدام چند آیه و چند حدیث که از مسلمات اهل تسنن است می تواند صحت شفاعت را ثابت کند. مخصوصاً این اشکال که لازمه شفاعت آن است که شفاعت کننده می خواهد نیازهای شفاعت شونده را به اطلاع خدا برساند. در حالی که خداوند عالم السر و الخفیات است.


علی عبدالله [شیعه اثنی عشری]:

اشکال شما در صورتی وارد است که شفاعت در پیشگاه الهی همانند شفاعت ها و وساطت های بشری باشد در حالی که چنین نیست زیرا شفاعت بشری از پایین به بالاست، ولی شفاعت الهی از بالا به پایی است و خدا اسرار همه آنها را می داند.


سلف امیه [وهابی]:

شفاعت شفاعت است پائین و بالا ندارد این چه حرفی است که می گویی؟! تو با این جمله پردازی ها، فلسفه بافی و اظهار فضل می کنی.


علی عبدالله [شیعه اثنی عشری]:

لطفاً کمی حوصله کنید تا توضیح دهم، در شفاعت الهی خداوند خودش شفاعت را به جریان می اندازد و به شفیع اشاره می کند که تو از فلان کسی که مستحق شفاعت است، شفاعت کن. در حالی که خداوند تمام اسرار شفاعت شونده و شفاعت کننده را می داند و این خداست که باید رضایت خود را از شفاعت شوند به شفیع مأذون اعلام کند. پس یک «اذن» برای شفیع است و یک اذن هم برای شفاعت شونده که چه کسی استحقاق شفاعت شدن دارد.


ادامه دارد...

حق با کیست، ج2، ص21-19

بهترین مردم

بسم الله الرحمن الرحیم


شافعی ابن مغازلی در کتاب « المناقب » به سند خود از « نافع مولی ابن عمر » روایت کرده که گفت:

گفتم به ابن عمر، بهترین مردم بعد از رسول خدا کیست؟

گفت: این به تو چه مربوط است، ای بی مادر.  بعد گفت: « استغفرالله » بهترین مردم کسی است که هرچه به پیامبر حلال است بر او هم حلال است و هرچه به پیامبر صل الله علیه و آله حرام است به او نیز حرام است گفتم: او کیست؟

گفت: آن علی بن ابیطالب است که پیامبر تمام درهائی که به مسجد باز می شد، بست مگر در خانه علی (علیه السلام) و به او فرمود:

هر چه در این مسجد بر من رواست بر تو هم رواست و از هر چه من ممنوع هستم تو هم ممنوع می باشی: « وَ اَنتَ وارثی وَ وصیّی تَقضی دَینی و َ تُنجزُ عداتی و تقتُلُ علی سُنتی کذبَ من زَعَمَ ازنهُ یَبغُضُکَ وُ یُحبّنی»:

(تو وارث و وصی منی، و دین مرا ادا می کنی و به وعده های من عمل می نمائی، و طبق سنت من مقاتله می کنی و دروغ می گوید کسی که ترا دشمن می دارد، و گمان می کند که مرا دوست می دارد.)

طرائف، ص75-74 به نقل از ابن مغازلی، المناقب، ص261

مناظره قسمت یازدهم

بسم الله الرحمن الرحیم


ادامه از قسمت قبل...


کاتب عثمان [حنفی]:

این که می گویید شفاعت رهبری، آری سخن درستی است، اما اینکه عمل صالح شفاعت کند مفهومی ندارد. زیرا شفاعت به معنای واسطه گری میان عبد و خالق است.


علی عبدالله [شیعه اثنی عشری]:

جناب کاتب عثمان طه خدا خیرت دهد. عمل هم بین عبد و خالق وساطت می کند. در روایت می خوانیم: فاجعلوا طاعة الله شفیعا. و در قرآن فرمود: « و ابتغوا الیه الوسیلة ؛ به سوی او وسیله بجویید - مائده/35-».

مفسران گفته اند یکی از مصادیق وسیله همان اعمال صالح است و توبه خود، شفیع مطاع است.

رسول خدا می فرماید:

تعلْموا القران فانه شافع یوم القیامة ؛ قرآن را یاد بگیرید چرا که قرآن شفاعت کننده است در روز قیامت. (منبع: مسند احمد، ج5، ص251)

پیامبر چون عامل هدایت امت بود، پس شفیع آنها به سوی بهشت گردیده است. البته این نحو شفاعت غیر از شفاعت مغفرت است؛ زیرا کسی که عمل صالح دارد نیازمند عفو خواهی نیست، مراد در این جا ظهور وساطت عمل در رسیدن فرد به بهشت می باشد.


حق با کیست، ج2 ، ص 19