اهل تشیع و اهل سنت

شناخت امامان معصوم علیهم السلام و تشیع

اهل تشیع و اهل سنت

شناخت امامان معصوم علیهم السلام و تشیع

حضرت زهرا و اهل سنت

بسم الله الرحمن الرحیم

فاطمه سلام الله از زبان اهل سنت:

محمد بن یزید بن عبدالأکبر بغدادى (210- 285) ادیب و نویسنده معروف اهل سنت- که آثار گران‏سنگى از او به یادگار مانده است- در کتاب «الکامل» خود، داستان آرزوهاى خلیفه‏ ى اول را به نقل از عبدالرحمان بن عوف آورده و یادآور مى‏شود:

«وددت أنی لم أکن کشفت عن بیت فاطمة و ترکته ولو أغلق على الحرب

«آرزو مى‏کردم اى کاش بیت فاطمه را هتک حرمت نمى‏کردم و آن را رها مى‏نمودم هر چند براى جنگ بسته شده باشد».

----------------------------------------------------------------------------

ابوالفرج مسعودى (متوفاى 345) در مروج‏الذهب مى‏نویسد: ابوبکر در حال احتضار چنین گفت:

من سه چیز انجام دادم و آرزو داشتم که کاش آنها را انجام نمى‏دادم، یکى از آن سه چیز این بود که:

«فوددت انّی لم أکن فتشت بیت فاطمة و ذکر فی ذلک کلاماً کثیراً». « آرزو مى‏کردم کاش حرمت خانه‏ى زهرا را زیر پا نمى‏نهادم و در این مورد سخن زیادى گفت ».

مسعودى، با اینکه نسبت به اهل‏بیت پیامبر، گرایش‏هاى سالمى دارد، ولى باز به ملاحظاتى که بر آگاهان به تاریخ پوشیده نیست، از بازگویى سخن خلیفه خود دارى کرده و با کنایه رد شده است و تنها به این اکتفا نموده که خلیفه سخن زیادى در این مورد گفت. حالا این سخن زیاد چه بوده است خدا مى‏داند؟!
منبع: وبسایت آوینی

به دستور خدای متعال


بسم الله الرحمن الرحیم


سیوطی درنوع 62 از اتقان نیز درباره مناسبت آیات و سوره ها و اینکه ترتیب هر یک از آیه ها و سورها، به دستور خدای تعالی بوده چند قول دیگر آورده است.

می گویم: مطلب از طلوع صبح آشکارتر، و از خورشید فروزان در نیمروز نمایان تر است در اینکه آمیخته کردن سوره های این کتاب ارزنده الهی و ترتیب آن بر این طرز شگفت انگیز نمی باشد جز به فرمان خدای تعالی، و کسی که در قرآن غیر آنچه را ما ثابت کردیم بگوید، بر خدا دروغ بسته و سخن ناصواب گفته و بر کتاب او و پیامبرش دروغی ساخته است. و گروه کوچکی قائل شده اند که ترتیب سوره ها در دوران زندگی پیامبر خدا نبوده و در عهد ابوبکر مرتب شده است.

می گویم: بعد از چشم پوشی از دلیلی که به آن تمسک نموده اند و بر طبق آن استدلال کرده اند و به ظاهر آن گول خورده اند.

فصل الخطاب فی عدم تحریف کتاب رب الارباب ، ص 44

تحریف قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

آیا قرآن تحریف شده؟

«... اگر کار جمع آوری و ترتیب سوره های قرآن در زمان پیغمبر صورت نگرفته باشد و چنانچه عده بسیار اندکی بدون دقت و رسیدن به کنه مطلب پنداشته اند بعد از درگذشت آن جناب، صحابه آن را بر اساس نظر خود مرتب کرده باشند، دیگر فرموده خداوند:

فأتوا بسورة  (یونس/39)  ، بعشر سور (نساء/85)  و مانند این دو آیه مفهومی ندارد.

سیوطی در اتقان، فصل نخست از نوع هیجدهم گوید: اجماع و روایات مترادف بر این دلالت دارند که ترتیب آیات توقیفی، مستند به تعیین پیغمبر اکرم صل الله علیه و اله در ترتیب نزول است و تردیدی در آن نیست و بسیاری از علماء آن را در آثار خود آورده اند از جمله زرکشی در البرهان ادعای اجماع کرده و ابوجعفر ابن الزبیر در کتاب مناسبات خود چنین گفته است:

ترتیب آیات و سوره های قرآن به توقیف و آگاهی خود پیغمبر و فرمان او انجام شد و در این مورد بین مسلمین خلافی نیست.»

فصل الخصاب فی عدم تحریف کتاب رب الارباب، ص 26 - 25

مناظره زیارت - قسمت 10

بسم الله الرحمن الرحیم

ادامه...

دکتر عبدالصمد [شافعی]:

جناب علی عبدالله! شما این آیه را در بحث شفاعت آوردید که مطالب شما بنده را قانع کرد. ولی در اینجا سخن شما جای انتقاد دارد و ظاهراً این آیه شامل زیارت آن حضرت در حال حیات می شود و سخن ما در این است که آیا زیارت او پس از رحلت جایز است یا نه.

علی عبدالله [شیعه اثنی عشری]:

این آیه شامل حال حیات و ممات پیامبر، هر دو می شود و اگر فقط به حال حیات او مربوط می شد، شما این آیه را بعد از رحلت پیامبر چه می کنید و چه مورد و کاربردی دارد. لازمه سخن شما این است که ما این آیه و آیات مشابه آن را تعطیل اعلام کنیم و بگوییم این آیات با وفات پیامبر صل الله علیه و اله فوت می شود و دیگر کاربردی ندارد.

بنابراین چون آیات قرآن تعطیل بردار نیست و اولیای الهی در حالت حیات و ممات می بینند و می شنوند. این آیه بعد از ممات هم ما را دعوت به زیارت قبر نبی اکرم می کند و آمدن به سوی پیامبر در حال ممات او، همان زیارت مرقد شریف او می باشد.

پیامبر صل الله علیه و اله فرمود: وقتی شما بر مزار کسی سلام می کنید او می شنود و پاسخ می دهد(اهوال القبودر ابن رجب حنبلی، ص 142). حتی مجرمان در حیات برزخی خود آگاهی کامل تری از دنیا دارند. آنجا که در جنگ بدر، کشته های مشرکین را در چاهی ریختند، پیامبر خطاب به آنها فرمود: آنچه را خدایم به من وعده داده راست یافته ام، آیا شما هم دیدید که سخنان من راست بوده است.

عمربن خطالب سر رسید و عرض کرد یا رسول الله، شما با مردگان صحبت می کنید.

حضرت فرمودند: والله آنها از شما شنوا ترند (صحیح بخاری، ج 5 ص 76). این وضع مردگان معمولی بود، چه رسد به اولیاء الهی.

به هر حال کسانی که به زیارت قبر پیامبر می آیند، باید طبق مضمون آیه مذکور بگویند، یا رسول الله ما استغفار کنان به مزارت آمده ایم، اینک تو برای ما از خدایت طلب مغفرت کن.

ادامه دارد...

ورود به بهشت

بسم الله الرحمن الرحیم


پیامبر خدا صل الله علیه و آله فرمودند:

یا علی!  هرگاه کسی از بندگان خدا به اندازه عمر نوح، که در میان قومش قیام کرد (نهصد و پنجاه سال ) به عبادت خدا پردازد و به مقدار کوه احد طلا داشته باشد و آن را در راه خدا انفاق کند و بر فرض، عمرش آن قدر طولانی گردد که بتواند هزار بار بیت خدا را با پای پیاده زیارت کند، سپس در میان صفا و مروه، به ناحق کشته شود، چنانچه ولایت تو را قبول نداشته باشد، بوی بهشت به مشام او نرسیده و داخل آن نمی گردد.

مناقب خوارزمی ص 28  - بحارالانوار ج 27 ص 194 ح 53

مناظره زیارت - 8

بسم الله الرحمن الرحیم


ادامه...


کاتب عثمان [حنفی]:

انس بن مالک می گوید، پیامبر فرمود: من شما را قبلاً برای مصلحتی از زیارت قبرها منع کردم، ولی حالا هر که خواست می تواند زیارت کند. زیرا این امر موجب رقت قلب و یادکردن قیامت می شود، ولکن چیزی نگویید که مورد خشم خدا شود. (مسند احمد بن حنبل، ج 3 ص 38 و 63 و 66). مثلاً اعتراض به این که چرا این شخص مرد.

ظاهراً نهی پیامبر از زیارت قبرها برای این بود که عده ای از اهل کتاب بر مزار مردگان اولیا، سجده می کردند، اما بعدها که برای مسلمین واضح شد که سجده بر مزار حرام است، پیامبر صل الله علیه و آله منع از زیارت قبور را برداشت (مستدرک حاکم، ج1 ، ص375).

ابوهریره از پیامبر صل الله علیه و آله روایت کرده است، کسی که بر سر قبر آشنایی عبور کرد و بر او سلام و درود فرستاد، وی جواب سلام او را می دهد ( اهوال القبور ابن رجب حنبلی ، ص 142).


دکتر عبدالصمد [شافعی]:

انس بن مالک نقل می کند که رسول خدا صل الله علیه و آله قبر مادر گرامیش را زیارت کرد و بر آن گریست به طوری که دیگران را هم گریاند(صحیح مسلم، ج2، ص 366 مستدرک حاکم ج1 ص 531).  از این رو جای تعجب است که وهابیت گریه بر مزارها را حرام و شرک می داند.

ابن ابی شیبه می گوید، پیامبر صل الله علیه هر سال به زیارت قبور شهدای احد می رفت و می گفت: السلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار (مستدرک حاکم، ج1 ص 533).

ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب این امر تربیتی اسلامی را به چه دلیلی تحریم کرده اند، آیا این فتوا بر منع زیارت قبور نوعی مقاومت در برابر سنت پیامبر نیست؟ آیا این فتوا نوعی بدعت در برابر سنت پیامبر نیست؟ آری کسی که جعل حکم کند بدعت گذار است و پیامبر بدعت گذار را لعن کرده است.


علی عبدالله [شیعه اثنی عشری]:

من در پیرو بیانات دکتر عبدالصمد اضافه می کنم که حاکم نیشابوری نقل می کند: فاطمه علیها سلام در زمان حیات پدر، جمعه ها به زیارت قبر عمویش حمزه می رفت و نماز می خواند و گریه می کرد (مستدرک حاکم، ج1 ص 533).

در حالی که اگر کار آن حضرت خلاف بود پیامبر صل الله علیه و آله او را منع می کرد و سکوت پیامبر علامت رضایت است زیرا قول و فعل و تأیید و تکذیب پیامبر همان سنت است.

پیامبر صل الله علیه و آله به اهل بقیع سلام می کرد. در صحیح بخاری مکرر آمده است که خلیفه دوم گفت: این ها مردگانند و این آیه را خواند: « انک لا تسمع الموتی: تو مردگان را نمی توانی بشنوانی -  نمل/80-».  پیامبر فرمود: به خدا سوگند آنها شنواتر از شمایند چون روح شما محصور جسم شماست ولی آنها آزادند و فرمود: مراد از  اَلمُوتی  در آیه ای که خواندی، کفار دل مرده است، نه مردگان قبرها.

صحابه منبر پیامبر را که از ستون حنانه درست شده بود می بوسیدند و تبرک می جستند؛ حال جای وهابی های امروز در آن زمان خالی است که به صحابه درس شرک و توحید تعلیم دهند!

این منبر را در زمان معاویه شکستند و قطعات آن را بین خود برای تبرک جستن حفظ کردند.  عبدالله بن عمر، از قبه منبر پیامبر تبرک می جست. صاحب بخاری می گوید در بصره در خانه میزبان، یک کاسه چوبی دیدم که از مدینه آورده بودند که پیامبر صل الله علیه و آله در آن آب می خورده است، من هم در آن کاسه به عنوان تبرک آب خوردم ( صحیح بخاری ، کتاب الاشربه، ، باب التبرک بکأس النبی، ج 10، ص 103).  ولی وهابی ها این قبیل روایات را حذف کرده اند.



حق با کیست ، ج 2 ص48 - 46