اهل تشیع و اهل سنت

شناخت امامان معصوم علیهم السلام و تشیع

اهل تشیع و اهل سنت

شناخت امامان معصوم علیهم السلام و تشیع

در کدام سرزمین هستی؟


بسم الله الرحمن الرحیم


در دعـاى نـدبـه بـه این مسأله اشاره شده است که مى پرسد: نمى دانم کدام سرزمین تو را در بر گـرفته است ؟ قرارگاهت کجاست ؟ در کوه رضوى یا ذى طوى ... ؟ نمى دانم در این دعا چرا سـراغ حضرت مهدى را در ذى طوى و کوه رضوى مى گیرند که جایگاه محمد حنفیه (امام زمان فرقه کیسانیه) است که معتقدند در این کوه از انظار مخفى شده و از آنجا ظهور خواهد نمود . مـطـالعه دقیق متن دعاى ندبه که از ائمه ما به تصریح و ترتیب نام نمى برد و پس از حضرت امیر کـه بـه تـفـصیل از مناقب و فضایل وى سخن مى گوید ناگهان و بى واسطه به امام غایب خطاب مى کند, باز این سوال را بیشتر در ذهن طرح مى کند؟
 


دعاى ندبه بحق, یکى از دعاهاى جالب و پر معنى است. از نـظـر فـصـاحت بسیار فصیح وروان و حساب شده و متین است و از نظر محتوا باید گفت یک دعـاى علمى , انقلابى ,عقیدتى و سیاسى و در عین حال پر احساس و عاطفى است و اگر درست بـه مـفـهوم آن آگاهى حاصل گردد مى تواند منبع الهامبخشى براى مبارزات اجتماعى و بر ضد ظلم بوده باشد ( البته به شرط آگاهى , نه به صورت تخدیر ) .

 در آغـاز دعـا نـخـست اشاره اى به فلسفه بعثت پیامبران و سپس اشاره کوتاهى به تاریخچه آنان و مـقـامات مختلف هر یک و سپس بطور مشروح تر بحثى از قیام پیامبراسلام صلى اللّه علیه و آله و سـلـم و مـقـامات آن بزرگوار و بعد بطور مشروح خلافت بلافصل امیرمومنان على علیه السلام با دلایـل و مـدارک زنده و قاطع از آیات وروایاتى که مورد قبول همه فرق اسلامى است مورد بحث قـرار گرفته و به علل قیام جمعى از امت بر خلاف اهل بیت و خاندان پیغمبر و شهادت و کشتار و تـبـعـیـد آنـان وسـپس به دعوت امامان یکى بعد از دیگرى اشاره شده است , بطورى که قلوب را کـامـلامتوجه به قیام مهدى (عج ) مى نماید و از آن پس با لحنى عاشقانه و آمیخته با هیجان خاص روحـى و عـمـیـقترین احساسات انسانى , خطاب به ولى عصر (عج ) مى شود و ضمن ابرازاشتیاق شـدید به قیام حضرتش , برنامه اصلاحى و انقلابى او تشریح مى گردد و بعد باچند نیایش زنده و موثر دعا پایان مى پذیرد.

 ایـن از نظر محتویات دعا , اما این که بعضى پنداشته اند که این دعا شباهتى باعقاید کیسانیه دارد کاملا مردود است و قبلا لازم است چند جمله کوتاه در معرفى مذهب کیسانیه ذکر کرده و سپس شـواهد رد پندار بالا را از خود دعا استخراج کنیم : کیسانیه آنچنان که در کتب عقاید و مذاهب آمـده است , یک فرقه شیعه چهارامامى بودند که پس از حضرت على و امام حسن و امام حسین - عـلـیـهـم الـسـلام - بـه امامت محمد حنفیه عقیده دارند و گفته مى شود علت این که آنها را کـیـسـانیه مى نامند این است که یکى از هوا خواهان سر سخت این مذهب شخصى به نام کیسان بـود که خود را از علاقمندان على علیه السلام معرفى مى کرد و بعضى هم کیسان رااز القاب مختار بن ابى عبیده مى دانند و او را از پیروان این مذهب ذکرکرده اند.

گرچه کیسانیه خود منشعب به شعبه هایى شده اند ولى شعبه مشهور آنها عقیده دارند که محمد حنفیه هم اکنون زنده است و در کوه رضوى در اطراف مدینه در نقطه دور افتاده اى زندگى مى کند و خداوند آب آشامیدنى و عسلهاى کوهى در اختیار اوقرار داده و مهدى منتظر اوست. گفته مى شود کثیر شاعر معروف عرب از پیروان این فرقه است و در اشعارش چنین مى گوید:


      الا ان الائمـه مـن قریش ولاه الحق اربعه سواءعلى و الثلاثه من بنیه هم الاسباط لیس بهم خفاءو سـبـط لا یذوق الموت حتى یقود الخیل یقدمها الولاءیغیب لا یرى فیهم زمانا برضوى عند عسل و ماء


      شاعر در این اشعار عدد ائمه را چهار نفر - على علیه السلام و سه فرزندش - ذکر مى کند و سپس به غیبت محمد بن حنفیه در کوه رضوى اشاره مى نماید . امروز این فرقه کمتر پیروان شناخته شده اى دارد و غالبا نام آنها را در کتب تاریخ ادیان مى یابیم . اکـنـون بـه اصل سخن باز گردیم :دعاى ندبه با صراحت تمام مذهب کیسانیه را نفى مى کند و با عـقـایـد شـیـعـه اثنى عشرى کاملا منطبق است زیرا:


      1- در سه جمله از دعاى ندبه درباره نسب حـضـرت مهدى (عج ) مى خوانیم: و ابن خدیجه الغراء و ابن فاطمه الکبرى و جدته الصدیقه الـکـبـرى فـاطـمـه بـن مـحمدصلى اللّه علیه و آله و سلم یعنى او از فرزندان خدیجه و فاطمه - علیهماالسلام است . در حـالـى کـه محمد بن حنفیه هیچ گونه نسبتى با خدیجه و حضرت فاطمه دخت پیامبر اسلام ندارد , چه این که مادرش خوله حنفیه , دختر جعفر بن قبس بود ,نه ارتباطى با خدیجه داشـت و نه با فاطمه زهرا - علیهماالسلام - با این حال جاى تعجب است که کسى براى دعاى ندبه شباهتى به عقاید کیسانیه قائل گردد , اگر فرضاکلمه رضوى ایجاد شبهه اى کند ( که خواهیم دید نمى کند ) این سه جمله صریح ,هرگونه شبهه اى را مى تواند برطرف سازد.


      2- در این دعا بعد از جمله این ابناء الحسین مى خوانیم: صالح بعد صالح وصادق بعد صادق این السبیل بعد السبیل , این الخیره بعد الخیره , این الشموس الطالعه , این الاقمار المنیره , این الانجم الـزاهره , این اعلام الدین و قواعدالعلم این بقیه اللّه; کجا هستند فرزندان امام حسین علیه السلام صـالـحـى پـس ازصالح دیگر و راستگویى پس از راستگوى دیگر , کجا هست راه به سوى خدا پس ازدیـگـرى , انـتخاب شده اى ( از سوى خدا ) پس از دیگرى , کجا هستند خورشیدهاى درخشان و مـاههاى تابان و ستارگان فروزان و پرچمهاى آیین حق و پایه هاى علم و دانش سپس جمله را به صـورت مـفـرد آورده و مـى گوید : کجاست آن کسى که خدا او را ذخیره کرده است ... ؟

این جمله هاى مکرر به روشنى مى گوید بعد از امام حسین علیه السلام امامان متعددى بودند که یکى پس از دیگرى براى اصلاح امت و دعوت به سوى خدا و بسط علم و دانش قیام کردند تا مى رسد به آخرین ذخیره الهى و او را به صورت مفرد بیان کرده است . بـا ایـن حـال آیـا مى توان شباهتى براى دعاى ندبه با عقاید کیسانیه - آنها که نه براى فرزندان امام حـسـین علیه السلام منصبى قائل هستند و نه غیر از محمد بن حنفیه امامان دیگرى را به رسمیت مـى شـناسند - پیدا کرد ؟آیا جاى تعجب نیست که گفته شود پس از ذکر ولایت على علیه السلام مـطلب بریده شده وامامان وسط نادیده گرفته شده اند و تنها سخن از مهدى به میان آمده و این مـناسب عقیده فرقه کیسانیه است آیا این ده جمله پى در پى درباره امامان دیگر به خاطراین که اسـمـشـان صریحا برده نشده , کافى به نظر نمى رسد ؟ آیا براى نفى عقایدکیسانیه ده جمله کم اسـت ؟


      3- در جـمـلـه هـاى بنفسى انت من مغیب لم یخل منا بنفسى انت من نازح ما نزح عنا خطاب به ولى عصر (عج ) مى گوییم : جانم به فدایت که پنهانى ولى از ما خالى نیستى و دورى هستى که از ما جدا نیستى ... . در ایـن دو جـمـلـه مـهـدى (عـج ) را در مـیان خود و نزدیک به خود معرفى مى کنیم و این خود مـى رسـانـد کـه غـیبت او به این معنى نیست که همچون یک موجود نامریى و در مکان خاصى از چـشـم ها پنهان باشد , بلکه به صورت ناشناس در اجتماعات رفت و آمد دارد ومحل ثابتى براى او وجود ندارد.


      4- از آنـچـه در بـالا گفتیم روشن شد که فقرات این دعا یکى پس از دیگرى عقیده فرقه خرافى کیسانیه را نفى مى کند و با عقیده شیعه اثنى عشرى کاملا منطبق است . تـنها چیزى که باقى مى ماند وجود کلمه رضوى در یکى از جمله هاى این دعاست که نکته آن با مراجعه به مدارک و منابع اسلامى روشن مى گردد . تـوضـیـح ایـن که : یاقوت حموى بغدادى نویسنده معروف در کتاب معجم البلدان درباره رضـوى چـنـین مى نویسد : رضوى ... کوهى است در اطراف مدینه و رضوى ( بر وزن رجبى ) مـنـسـوب بـه آن راگـویـنـد , پـیـغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم درباره این کوه فرمود : رضوى کوهى است که خدا از آن راضى و خشنود است . سپس بعد از نام بردن از کوههاى مقدس دیگر در ذیل کلام خود مى گوید : عرام بن اصبع سلمى گـفـتـه است : رضوى کوهى است که از ینبع یک روز فاصله دارد ودر هفت منزلى مدینه است و یکى از کسانى که این کوه را سیر کرده به من اطلاع دادکه آب فراوان و درختان بسیار دارد و این همان کوهى است که طایفه کیسانیه مى پندارند محمد بن حنفیه در آن اقامت دارد و زنده است . و امـا ذى طـوى که بعد از کوه رضوى در دعاى ندبه آمده , یکى از کوههاى اطراف مکه است که در راه تنعیم قرار دارد و یک فرسخ از مکه فاصله دارد و ازآنجا خانه هاى مکه دیده مى شود .

 در روایتى از امام باقر علیه السلام وارد شده که : حضرت قائم از طریق ذى طوى وارد سرزمین مکه مـى شود و نخست با مجاهدانى به تعداد مجاهدان بدر ( نخستین برخورد اساسى اسلام و کفر ) به کنار خانه کعبه مى آید و پرچم انقلاب و پیروزى را در آنجا برمى افرازد. از آنچه در بالا گفته شد , نتیجه مى گیریم که رضوى از کوههاى مقدس بوده و درروایات پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلم آمده است (مقدس بودن یک سرزمین یا یک کوه یا مثلا حجر الاسود به خـاطر جبهه هاى تاریخى و حوادث مهمى است که در طول تاریخ ‌بشر براى آنها گذشته و مربوط به صحنه هاى فداکارى مردان خداست که به خود دیده است) . بـنـابـراین کوه رضوى پیش از آنکه در عقاید کیسانیه نقشى پیدا کند در سخنان پیامبروارد شده اسـت , بـلکه شاید انتخاب این کوه از طرف کیسانیه براى عقاید خود به خاطر همان قداست آن بوده تا رنگ قداست به معتقدات باطل خود بدهند .

 بـا ایـن حـال اگر رضوى در دعاى ندبه آمده , آن را باید به ریشه اصلى که در گفتارپیامبر است برگردانیم نه به عقیده کیسانیه که جنبه فرعى دارد . شـاهـد دیگر این سخن ذکر کوه ذى طوى که در نزدیکى مکه است مى باشد زیرا ذى طوى به هـیـچ وجـه دخالتى در عقاید کیسانیه ندارد و از همه گذشته کلمه ام غیرهااست - یعنى غیر ایـنها - که در دعاى ندبه آمده و این خود دلیل بر این است که حضرت مهدى (عج ) بر خلاف پندار کـیـسـانـیه محل خاصى ندارد و در شهرها و کوهها و نقاطمختلف جهان ممکن است رفت و آمد داشته باشد و همچون جدش پیامبر صلى اللّه علیه وآله و سلم که گاهى در جبل النور و غار حرا و زمـانـى در کـنار خانه کعبه و زمانى در میان مردم مکه یا مدینه بود , حضرت مهدى (عج ) نیز در نقاط مختلفى ممکن است به سر برد و گاهى نیز در میان ما بوده باشد . مـا امـیـدواریم در آینده کسانى که مى خواهند به این گونه مسائل خرده گیرى کنندبراى اثبات حـسن نیت خود قبلا آن را با جمعى از متخصصان و اهل فن که عمرى درمباحث اسلامى زحمت کـشـیده اند در میان بگذارند , اگر پاسخى دریافت نکردند کاملا آزادند آن را نشر دهند ولى اگر پاسخ آن را شنیدند افکار عمومى را مشوب نسازند.
       پاسخ به پرسشهاى مذهبى، مکارم شیرازى - ناصر و جعفر سبحانى
      به نقل از سایت تبیان

منبع: شوق انتظار

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد